نوشته شده توسط : erfan

با تو که حرف می زنم ، صدامو صاف می کنم

دارم به زیبایی تو ، باز اعتراف می کنم

با تو که حرف می زنم ، آینده ی من روشنه

دنیام دستای توئه ، که توی دستای منه

ثانیه ها کنار تو ، به مردن عادت می کنن

حتی به راه رفتن ما ، همه حسادت می کنن

وقتی بهم زل می زنی ، دیگه نفس نمی کشم

اونقدر آرومم پیش تو ، می ترسم از آرامشم

ثانیه ها کنار تو ، به مردن عادت می کنن

حتی به راه رفتن ما ، همه حسادت می کنن



:: بازدید از این مطلب : 343
|
امتیاز مطلب :
|
تعداد امتیازدهندگان :
|
مجموع امتیاز :
تاریخ انتشار : | نظرات ()